کارتهای شانس در بازی مونوپولی دو حالت دارد، میتواند سودی در پی داشته باشد یا زیان، مثلا ممکن است روی کارت نوشته باشد شما 100 دلار برنده شدهاید، یا نوشته شده باشد باید 100 دلار به بانک بپردازید.شما به عنوان بازیکن این بازی، اگر 100 دلار به دست آورید چه احساسی خواهید داشت؟ اگر همان مقدار از دست بدهید چطور؟ در ادامه به توضیح این مطلب در بحث اقتصاد رفتاری خواهیم پرداخت.
باتوجه به نظریه چشم انداز دانیل کانمن و آموس توروسکی، ما برای سود و زیان ارزش نامتناسبی قائل هستیم. ما بدون در نظر گرفتن دارایی اولیه خود بیشتر ازینکه بابت به دست آوردن 100 دلار خوشحال بشویم، بابت از دست دادن آن احساس ناراحتی خواهیم کرد، و به این دلیل است که ما نتایج را براساس مطلوبیت نسبی آنها ارزیابی میکنیم نه مطلوبیت واقعی آنها، در واقع افراد به جای در نظر گرفتن دارایی خود، از یک نقطه مرجع در هنگام ارزیابی ضرر و سود احتمالی استفاده میکنند. افراد از این نقاط مرجع استفاده میکنند تا سود و زیان انتخابهای آینده خود را ترسیم کنند، و بتوانند قضاوت کنند که چقدر لذت همراه با سود و چقدر درد همراه با ضرر برای آن ها اتفاق میافتد.
مسئله 1: کدام یک را انتخاب میکنید؟ دریافت 900 دلار قطعی یا احتمال دریافت 1000 دلار.
مسئله 2: کدام یک را انتخاب میکنید؟ باخت قطعی 900 دلار یا 90% احتمال باخت 1000 دلار.
احتمالا در مساله 1 مانند اکثریت افراد از ریسک متنفر بودهاید، ارزش عینی به دست آوردن 900 دلار قطعا بیشتر از 90% ارزش به دست آوردن 1000 دلار است. انتخاب بیزاری از ریسک در این مسئله برنولی را نیز شگفت زده نمیکرد و حال تمایل خود در مسئله 2 را در نظر بگیرید. اگر شما نیز مانند اکثریت افراد باشید در این مسئله شرط بندی را انتخاب میکنید. توجیه این انتخاب جویای ریسک، قرینهی توجیه نفرت از ریسک در مسئله 1 است: ارزش (منفی) از دست دادن 900 دلار خیلی بیشتر از 90% ارزش (منفی) از دست دادن 1000 دلار است. باخت قطعی نفرت زیادی ایجاد میکند و این موضوع باعث میشود ریسک را انتخاب کنید.
ارزیابی های احتمالات (90% در مقابل 100%)، منجر به نفرت از ریسک در مسئله 1 و تمایل به شرط بندی در مسئله 2 میشود. شما فقط بردن را دوست دارید و از باخت متنفرید – و به طور قطع بیشتر از باخت متنفرید تا اینکه برد را دوست داشته باشید.
یکی از مفاهیم کلیدی در نظریه چشم انداز است، به این معنی که ما ترجیح میدهیم از زیان احتمالی اجتناب کنیم تا ریسک سود بالقوه؛ زیرا درد روانی از دست دادن پول دو برابر بیشتر از خوشحالی ناشی از به دست آوردن پول است، و این تمایل ذاتی به زیان گریزی مارا به سمت گزینههایی با نتایج مشخصتر هدایت میکند.
یکی دیگر از مفاهیم مرتبط با نظریه چشم انداز، مطلوبیت مورد انتظار است. اقتصاد سنتی میگوید که وقتی افراد در شرایط عدم قطعیت قرار میگیرند، گزینهای را انتخاب میکنند که بیشترین مطلوبیت مورد انتظار را داشته باشد، یعنی بیشترین سود را برای آنها به همراه بیاورد و درهنگام ارزیابی سود وزیان نیز اقتصاد سنتی پیش بینی میکند که سطح شادی فرد در هنگام به دست آوردن 10 دلار با سطح اندوه او در هنگام از دست دادن 10 دلار برابر است، زیرا سود و زیان به یک اندازه ارزشگذاری میشوند.
اقتصاد رفتاری با نظریه مطلوبیت مورد انتظار مخالف است و میگوید که افراد برای تمام پولها ارزش یکسانی قائل نیستند، اینکه پول به دست آید یا از دست برود ارزش آن برای افراد متفاوت است. کانمن و توروسکی این پدیده را تحت عنوان نظریه چشم انداز در سال 1979 در مقاله خود به چاپ رساندند. درسال 2002 کانمن جایزه نوبل اقتصاد را به دلیل مشارکتی که نظریه چشم انداز در اقتصاد رفتاری انجام داد، دریافت کرد.
رابین و تالر معتقدند “برای اقتصاددانها نیز زمان آن رسیدهاست تا تشخیص بدهند مطلوبیت مورد انتظار یک فرضهی سابق است.
نظریهی چشم انداز و نظریهی مطلوبیت اجازهی ابراز پشیمانی نمیدهند. هر دو نظریه در این فرض اشتراک دارند که گزینههای موجود برای انتخاب، به طور جداگانه و مستقل ارزیابی میشوند و گزینهای که ارزش بیشتری دارد انتخاب میشود.
توروسکی و کانمن تصمیمهای تحت ریسک را به عنوان سناریوهایی مشخص کردند که افراد بین چشم اندازها و قمارها انتخاب میکنند. در حالی که نظریه مطلوبیت مورد انتظار میگوید افراد فقط با توجه به احتمالات و بدون در نظرگرفتن اینکه میتوانند برنده باشند یا بازنده سناریوهای خود را انتخاب میکنند، آزمایش های توروسکی و کانمن نشان داد که افراد بر اساس نظریه مطلوبیت مورد انتظار رفتار نمیکنند.
باتوجه به سوگیری ریسک صفر، افراد تمایل دارند نتایج صرفا محتمل را به نفع نتایج قطعی کاهش دهند و به دلیل زیانگریزی، افراد تمایل دارند از ریسک اجتناب کنند. کانمن و توروسکی از مشاهدات خود مدل جدیدی ارائه دادند که همان نظریه چشم انداز میباشد.
نظریه چشم انداز پیشنهاد میکند که دو مرحله تصمیم گیری وجود دارد؛
درمرحله بررسی اولیه، افراد نتایج را از سود و زیان مطلق به سود و زیان ادراک شده تغییر میدهند و درمرحله بعد دو گزینه را ارزیابی میکنند و سود و زیان نه براساس وضعیت فعلی دارایی آنها بلکه براساس یک نقطه مرجع تعریف میشود.
به شما شرکت در شرط بندی پرتاب سکه پیشنهاد میشود. اگر سکه رو بیابید، شما صد دلار از دست میدهید. اگر سکه پشت بیاید، شما 150 دلار به دست میآورید. آیا این شرط بندی جالب است؟ آیا آن را میپذیرید؟ برای این انتخاب باید منفعت روانی گرفتن 150دلار را در مقابل هزینهی روانی از دست دادن صد دلار هماهنگ کنید. چه حسی در مورد آن دارید؟ اگرچه ارزش مورد انتظار شرط بندی مثبت است، زیرا شما به دست آوردن را به از دست دادن ترجیح میدهید، احتمالا آن را دوست ندارید- اکثر افراد همین گونه اند. رد کردن این شرط بندی کار سیستم 2 است. اما داده های اصلی واکنشهای احساسی هستند که سیستم 1 ایجاد میکند. برای بیشتر افراد ترس از دست دادن صد دلار شدیدتر از امید به دست آوردن 150 دلار است. ما از اینگونه مشاهدات به این نتیجه می-رسیم که “باختها بیشتر از بردها نمود پیدا میکنند” و آنکه افراد از باخت بیزارند.
شما میتوانید با این پرسش میزان نفرت خودتان را از باخت تعدیل کنید، چقدر ارزش دارد؟ برای بیشتر افراد، پاسخ دویست دلار است. یعنی دو برابر میزان باخت. “ضریب نفرت از باخت” در پژوهشهای متعددی تخمین زده شده و معمولا در حدود 1.5تا2.5 است. البته، این یک میانگین است، اما در حقیقت برخی افراد به درصد بیشتری از شکست نفرت دارند.
در شرط بندیهای ترکیبی، وقتی که هم برد و هم باخت ممکن باشد، نفرت از باخت سبب انتخاب گزینههای مخالف باخت انتخاب میشود. در انتخابهای بد، یعنی وقتی یک باخت قطعی با باختی بزرگتر که احتمال آن وجود دارد مورد مقایسه قرار گیرد، حساسیت نزولی باعث میشود افراد خطر کردن را انتخاب کنند.
مطلب مرتبط:”سوگیری هزینه هدر رفته چیست؟ توضیح کامل”
اگاهی از نظریه چشم انداز مهم است زیرا توضیح میدهد که چگونه سود وزیان را به طور متفاوت درک و ارزش گذاری میکنیم ودرنتیجه چگونه تصمیمات اقتصادی میگیریم. همچنین میتواند به ما کمک کند تا بدانیم چگونه بهترین گزینه را به دیگران ارائه دهیم.
در این مطلب به توضیح نظریه چشم انداز پرداختیم. سعی کردیم جوانب گوناگون آن را مورد بحث و بررسی قرار دهیم. از اینکه در این موضوع با ما همراهی کردید از شما سپاسگزاریم.
منابع
Daniel, K. (2017). Thinking, fast and slow.
https://thedecisionlab.com/